معنی ساز چنگ و لیر

لغت نامه دهخدا

چنگ ساز کردن

چنگ ساز کردن. [چ َ ک َ دَ] (مص مرکب) چنگ نواختن. چنگ را بنغمه در آوردن. چنگ سراییدن:
در آن مجلس که عیش آغاز کردند
بیکجا چنگ و بربط ساز کردند.
نظامی.
|| آماده ٔ نواختن ساختن و کوک کردن چنگ:
مغنی بیا چنگ را ساز کن
بگفتن گلو را خوش آواز کن.
نظامی.


لیر

لیر. [ی ِ] (اِخ) نام کمونی از بلژیک (آنورس). دارای 25400 تن سکنه.

لیر. (اِخ) نام کمونی از نرد. آرندیسمان لیل به فرانسه. دارای 4627 تن سکنه است.

لیر. (اِ) آب غلیظی باشد که از دهان و گوشه های لب فروریزد و بیرون آید. (برهان):
کوری که بود کثافتش صد مسلخ
پیداست کمند (؟) لیرش از یک فرسخ.
ملا طارمی.

لیر. (اِخ) دهی از دهستان دهدز بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 18000گزی خاوری دهدز. کوهستانی و گرمسیر. دارای 60 تن سکنه. آب آن از کارون و چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

لیر. (اِ) مسکوکی در ایتالی. الفرنک الایطالی وهو اللیره ایضاً. انما استعمل بعض کتاب العصر اللیر لکی لاتلتبس باللیره التی اغلبها یکون ذهباً و اللیر فضه و کانت اللیره تساوی فی اول الامر عشرین لیراً و اللیر عشرین قرشاً رائجاً. (النقود العربیه ص 229).

لیر. (اِخ) دهی از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهگیلویه ٔ شهرستان بهبهان، واقع در 9000گزی جنوب خاوری لنده مرکز دهستان و 54000گزی شمال شوسه ٔ بهبهان به آغاجاری. کوهستانی، گرمسیر و مالاریائی. دارای 700 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، برنج، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی قالی و قالیچه بافی و راه آن مالرو است و ساکنین از طایفه ٔ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


چنگ چنگ

چنگ چنگ. [چ ُ چ ُ] (اِ مرکب) کنایه از سرزنش و ملامت. (لغت محلی شوشتر خطی).

فرهنگ عمید

لیر

نوعی ساز زهی به شکل u و شبیه چنگ که بیشتر در یونان باستان کاربرد داشت،

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ فارسی هوشیار

لیر

آب غلیظی باشد که از دهان و گوشه های لب فرو ریزد و بیرون آید و بمعنی واحد پول ایتالیا

معادل ابجد

ساز چنگ و لیر

387

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری